بدون عنوان
مادر!
کاش امتـداد لحظهها تکـرار دوبارهی با تو بـودن بـود!
مادر عزیـــز!
ما هر روز و هر لحظه نگرانت میشویم که چه میکنی !؟
پنجرهی اتاق را باز میکنیم و فریاد می زنیم:
تنهایـیات برای ما ...
غصههایـت برای ما ...
همهی بغضها و اشكهایـت برای ما ...
بخند برایمان بخند!
آنقدر بلند
تا ما هم بشنویم صدای خندههایت را ...
صدای همیشه خوب بودنت را
مـادر!
دلمان برایـت تنگ شده
میخواهیم با اشکهایمان، گلی بپروریم به رنگ خون دل و به قامـت هزاران دریغ و آه، و بر مزارت گذاریم.
مادر! آهمان را بنگر و دریغمان را شاهد باش. هنوز باور نداریم که تو رفتهای. هنوز دست احساس تو را حس میکنیـم.
براستی که برای ما همیـشه زنـدهای!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی