سانا متولد 22مرداد 1392 ساعت 05:50 و سروشسانا متولد 22مرداد 1392 ساعت 05:50 و سروش، تا این لحظه: 18 سال و 2 ماه و 27 روز سن داره

سروش و سانا گلهای مامان و بابا

بدون عنوان

سلام  خدمت همه‌ی دوستان! باور بفرمایید مشکلات و زندگی روزمره دیگه مجالی رو برای آپ شدن در وبلاگ نذاشه خصوصا که شبکه های اجتماعی  موبایلی ! از همین جا به همه‌ی دوستانی که لطف داشتن سلام ویژه تقدیم می‌کنیم  
19 آبان 1394

بدون عنوان

              کاندید شدن آقا سروش در شورای دانش آموزی مدرسه                    ...
4 آبان 1393

بدون عنوان

از لوح تقدیر گرفتن آقا سروش و  جشن تولد بی سر و صداش  تا فرنی خوردن سانا خانم   15 بهمن، روز تولد گل پسرم بود .  این کیک ساده هم به اتفاق دخمل مامانی درست کردیم و بی خبر یه جشن کوچولوی 4نفره گرفتیم که ...  (ادامه در عکس بعدی)                   ... که خان عمو و زن عمو جون با این کیک خوشرنگ و خوشمزه  ما رو سورپرایز کردن که بازم ازشون تشکر می‌کنیم.                                            &n...
21 بهمن 1392

بدون عنوان

این روزهای آقاسروش  پسر گلم این روزها درگیر دندون درده، دندون دردی که منجر به کشیدن یکی از دندونای شیری شده  بنا به توصیه دندان پزشک عکس OPG تهیه کردیم تا وضعیت دندونهاش بررسی شه؛ مامان فداش شه خیلی استرس داره ...   ...
21 دی 1392

بدون عنوان

سرما خوردگی سروش و سانا سانای گلم هستی مامان وقتی به تو نگاه می‌کنم بیشتر به قدرت خدا وند پی می‌برم وهمیشه شکرگزارش هستم که تو و داداشی رو به من هدیه داده .   عزیز مامان با اینکه حالم اصلا خوب نیست وازدرد کمر وخستگی می‌نالم  ولی وقتی میبینم که تو و داداش هر دو سالمین  خدا رو شکر می گم .  گل های مامان شما هم چند روزیه  یه کوچلو به علت سرما خوردگی حال خوبی ندارین داداش که میتونه دارو بخوره ولی سانا کوچولو تاب خوردن هیجچ دارویی رو نداره. به هر حال امیدوارم  هر چه زودتر سرماخوردگی دوتاتون خوب شه. باز هم برای داشتنتون خدا رو هزار مرتبه شکر می‌گم ...
7 آذر 1392

بدون عنوان

سلام به همه‌ی دوستان! بعد یه مدت دوری و و تأخیر  سلامی صمیمانه عرض می‌کنیم همچنین تسلیت به خاطر ماه محرم و آرزوی قبولی عزاداری همه. عرض شود خدمت شما علت این همه تأخیر، همانطور که مستحضرید به دنیا آمدن سانا خانم گل وجودم و یه خوووورده اذیت که نه ... سرو صدای زیاد که نه... یه ذره بی قراری که سه ماه آزگار خوابو از چشمای ما ربوده.  به هر حال بگذریم...  جونم براتون بگه سانا خانم حالا دیگه ناز می‌کنه... ادا در میاره ...  می‌خنده ...  خنده‌ای که هر چی غم و غصه و خستگیه، از تنمون در میاره. حالا هدیه‌ی ما هم به شما چند تا عکس مامانی از سانا خانم و آقا سروش گل   ...
29 آبان 1392